شرمندم اگه بدم

امروز ظهر بهم اس داد که واسه هماهنگی جریان کارش برم باهاش صحبت کنم منم رفتم خونشون!!!! اصلا باورم نمیشد،توصیف نشدنیه!! کسی که ازم فراری بود حالا با هم یه جا نشسته بودیم،تنها همیشه آرزوم بود باهاش زیر یک سقف باشم،به آرزوم رسیده بودم ولی با این تفاوت که خونه اون و شوهرش بود و من فقط چند دقیقه ای اونجا مهمون بودم... آرایش کرده بود و خوشگل تر از همیشه شده بود،ازم پذیرایی کرد؛شربت،آب سرد،میوه و چای چیزایی بود که خوردم.دوس داشتم زیاد بخورم تا زمان بیشتری رو پیشش شرمندم اگه بدم...

تکلیفم با خودم مشخص نیست؛ ی روز الکی خوش ی روز دپرس مثل الان

از این مدل زندگی خسته شدم،هر چقدر هم سعی میکنم تغییر ایجاد کنم بعد یه مدت دوباره برمیگرده سر جای اولش

همون آش و همون کاسه

شرمندم اگه بدم...

دیروز رفتم دانشگاه،یه خورده حال و هوام عوض شد

بچه های قدیمی دانشکده رو دیدم تجدید خاطره شد

یه موقعیت کاری خوب پیش اومده ولی چون دل و دماغ درست و حسابی ندارم هی امروز فردا میکنم،امیدوارم تا شنبه بتونم خودمو جمع و جور کنم تا بتونم کاره رو پیگیری کنم

کلی کار انجام نشده دارم و یه کار خیلی خیلی مهم ک آیندم بهش بستگی داره

ایشالا صبح استارتشو میزنم

شرمندم اگه بدم...

شبا بیدار تا خود پنج شب... بیست و خورده ای روزگذشته، فقط 4-5 روز دیگه مونده

خداییش سخت گذشت

شرمندم اگه بدم...

اگه اشتباه نکنم امروز مامانم و... رفتن پیش مذاکره واسه خواستگاری...

من که جوابم منفیه نمیدونم چرا خودشونو سبک میکنن

یه پیشنهاد کاری خوب هم تو تهران دارم ولی دارم روش فکر میکنم

شرمندم اگه بدم...

بعد یک روز بیکاری مطلق و چرخ زدن تو همه شبکه های اجتماعی و... مسیرم خورد به خونه قدیمیم

چقد حس خوبیه

هیچ جا بلاگفا نمیشه

شرمندم اگه بدم...

تو این یک سال و خورده ای ک نبودم خیلی اتفاقا افتاد

کار،بیکاری،موقعیت های خوبی ک از دست رفتن،و موقعیت هایی که الان پیش روم هستن،امیدوارم اتفاقای خوبی واسم رقم بخورن،الان ک جالب و جذاب ب نظر میرسن

آدم های زیادی اومدن و رفتن،بعضیا با خاطرات خوب بعضیا با خاطرات خیلی تلخ

تلخ ها شدن تجربه، شیرین ها شدن شیرین تر و یادگاری های دوست داشتنی

آدم دوست داره همش بنویسه :دی

شرمندم اگه بدم...

از امروز اومدم سر یه کار جدید

قراره یه چند روزی بیام ببینم اوضاع چند چنده

الان اونجام

تا خدا چی بخواد

شرمندم اگه بدم...

شهریور ماه خاصیه

ی پایان

ی آغاز

ی چیزایی تموم میشه

ی چیزایی شروع میشه

چیزایی ک تموم میشه و از دست میره میدونی چیاست

ولی از اون آغاز هیچی نمیدونی

امیدوارم چیزای خوبی پیش روم باشه

شرمندم اگه بدم...